تومیگویی .....
تومیگویی
من میشنوم
تومیخندی
من میخندم
تو ناراحتی
من ناراحتم
اما میخندم
میخواهم فراموش کنی غمت را
من ناراحتم
اما بازهم میخندم
نمیخواهم توراناراحت ببینم
فقط بعدازسالها
سنگینی این ناراحتی
کمی ازموهایم را سفید و کمی ازگوشه چشمم را خط خطی کرده است
ولی بازمیخندم
نمیخواهم ناراحتیت را ببینم